۱۲ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

موقت.

۱. مثِ خرس مریضم. 

۲. نگام می‌کنه میگه: چی شد؟ می‌خواستی پنج ماه دیگه از پیشم بری که.

تو حالت منگی سرم و مسکنا جواب میدم: میرم و یه مامان استخدام می‌کنم نازم کنه. :|

۳. نگاه کردن به چهره کسی که دوستش دارین دردتونو کم می‌کنه.

۴. از خرسا چه پنهون، یکمم خوشحاله که اینقد حالم بده. نزدیک بود کلید درو عوض کنه نرسم به انقلاب.

۵. این ساعت اولین ساعتیه که قدرت بلند کردن گوشی و نوشتنو دارم.

  • ۴
  • نظرات [ ۹ ]
    • جاودان
    • شنبه ۱۶ دی ۹۶

    لعنت خرسای‌قطبیِ‌پرنده بر صدات، انگلیسی زبان‌ها و تعدد کلمه "love" در آهنگاشون.

    او هم بلد است لب‌هایت را؟ طوری که نیمه‌بازند و زبانت که می‌آید پشتِ دندان‌هایت برای تلفظِ لام؟ می‌داند چه شگفت‌انگیز لام‌هایت را تلفظ می‌کنی؟
    می‌داند هنگام تلفظ واو دندان‌هایت چه دلبرانه لب‌ِ پایینت را لمس می‌کنند؟ خبر دارد که بعد از لام‌‌‌هایت آوا چه زیبا می‌نشیند؟ اگر آ باشد که چه بهتر. او هم وقتی در چشمانش خیره‌ای و می‌خوانی چشمانش منحرف لب‌هایت می‌شود..؟
    این نقطه سیاه در صفحه سفید..

    + از چارشنبه شب تا حالا، این صحنه توی ذهنم رو دورِ تکراره و من.. ذره‌ای تمرکز ندارم. 
  • ۵
  • نظرات [ ۰ ]
    • جاودان
    • جمعه ۸ دی ۹۶
    در آن‌زمان که هنوز جادوگران را به جرمِ جادوگری می‌سوزاندند یا حتی پیش‌تر از آن، در دوره‌ای که خدایان یونان با ناک‌اوت کردنِ خدایان نورس و ایرانی و هندی بر جهان حکمرانی می‌کردند و حتی چند قدم قبل‌تر از آن زمانی که الف‌ها هنوز زمین را ترک نکرده بودند و دورف‌ها به صورت نژادی مستقل آزاده می‌زیستند، "ماه‌زدگان" را دیوانه می‌پنداشتند. تفسیرِ نادرست ـی نیست. ماه‌زده دلش برای رخ ماه رفته، "مجنون" شده. ولی برخلافِ توضیحاتِ ویکی‌پدیا، mentally ill نیست. صرفاً عاشق است. ماه‌زده عشقش را به ماه می‌دهد و جادویش را از آن می‌گیرد.
    مجمع هم که از اسمَش پیداست، به محلِ تجمع عده‌ای می‌گویند. محلِ تجمعِ دیوانگان را چه می‌گویند؟ تیمارستان. دارالمجانین. اما بی‌ذکرِ نام دلبر که نمی‌شود. همین شد که اینجا مجمعِ دیوانگان شد و منِ ماه‌زده، تنها ساکنش.