روحت هم خبر ندارد چرا نمی‌نویسم. حتی حدس هم نمی‌زنی. من نمی‌نویسم، چون می‌دانم کمتر از ده روز دیگر برای جان به در بردن باید قلم بفرسایم.
نمی‌نویسم‌چون ده‌ها متن بی‌سر‌و‌ته در ذهنم با جمله "دوست داشتن شجاعت می‌خواهد." به هم وصله و پینه شده‌اند. نمی‌نویسم چون می‌دانم ده روز دیگر‌ مانند سربازی از جنگ بازگشته می‌توانم از دلاوری‌هایم بگویم. جای زخم‌هایم را نشان دهم و افتخار کنم به زنده ماندنم.
من نمی‌نویسم، چون تجربه کردن این روزهای پیشاپائیزی مهم‌تر است..