داشتم از معدهدرد به خودم میپیچیدم. درد داشتم، از احتمال وجود خدایی که توی این سیستم بدنی پریود شدن با اینهمه دردو قرار دادهبود متنفر بودم و از شدت استرس کارای مونده خوابم نمیبرد. وضعیت فجیعی بود. توی همین شرایط با زمانبندیِ فوقالعاده ـش زنگ زد، کلی حرف زد و برام لالایی خوند.. همین کافی بود تا کل دردام بخوابه. تا گرم بشم. گیج خواب..
- جاودان
- يكشنبه ۱۴ آبان ۹۶